بزرگ فکر کنید و این رهنمودها را دنبال کنید تا از جلسه طوفان فکری بعدی خود حداکثر استفاده را ببرید.
اجرای یک جلسه طوفان فکری کارا یک هنر است، و همچنین میتواند کاراترین عمل سرگرمکنندهای باشد که تجربه خواهید کرد. با این حال، مدیران اغلب به این نتیجه میرسند که جمعآوری و نظم دادن به ایدهها با سرعتی بالا بدون یک طرح بازی، میتواند مثل مدیریت کردن یک دسته گربه باشد. در این جا چند مفهوم ارائه شده است که به شما کمک میکند به طور موفقیتآمیزی یک جلسه طوفان فکری کارا را رهبری کنید.
۱ همیشه به یک مکان خارجی بروید.
هرگز سعی نکنید که طوفان فکری را در محیط کاری خود اجرا کنید. این امر به دو دلیل یک قاعده مفید است: نخست این که، نیاز است شما در یک محیط کاملاً آرامبخش باشید تا ذهن شما در وضعیتی مولد قرار گیرد. دوم این که، طوفان فکری نباید چیزی باشد که کسب و کار شما بیش از حد به شکلی منظم انجام میدهد. حتی جلسات طوفان فکری ماهانه به تدریج حالت تصنعی پیدا میکنند تا درونزاد؛ و این امر حتی میتواند خلاقیت را نابود کند.
۲ محور اصلی خود را صراحتاً مشخص کنید.
جلسه طوفان فکری را با طرح یک محور اصلی آغاز کنید و انتخاب محور اصلی باید به گونهای باشد که حداکثر مزایا را در بر داشته باشد. برای مثال، یک محور اصلی کارآمد میتواند «محصولاتی که بازار ما متقاضی آن است» باشد تا «محصول بعدی شرکت». جنبههای ارزش افزوده را نیز در محور اصلی خود لحاظ کنید تا خلق ایده بر روی مزایا متمرکز بماند تا بر روی ویژگیها.
از افزودن قیود هراس نداشته باشد! یک تصور غلط رایج این است که قیود مانع نوآوری است، در حالی که در واقعیت درست برعکس آن صادق است. هیچ چیز گیجکنندهتر یا ناامیدکنندهتر از آن نیست که یک برگه کاغذ سفید جلوی شما باشد. یک صورت مسئله تدوین کنید تا قیود معناداری را به جلسه طوفان فکری خود بیافزایید تا باعث انگیزش ایدههای خلاقانه شوید.
۳ بر روی تخته یک نقشه ذهنی ترسیم کنید.
شاید موثرترین شیوه یادداشتبرداری طی یک جلسه طوفان فکری استفاده از قالب نقشه ذهنی باشد. یک نقشه ذهنی نگاه شما را بر روی ایده اصلی متمرکز میکند در حالی که ایدههای جدید را به شکلی غیرخطی سازماندهی میکند، به طوری که ایدهها بر اساس نوع گروهبندی میشوند تا بر اساس ترتیب زمانی.
۴ ایده خلق کنید، نه طرح
مهم است که به خاطر داشته باشید، هدف یک جلسه طوفانی فکری ایجاد طرح یا نقشه راه نیست، بلکه هدف ایجاد و به چالش کشیدن ایدهها است. در واقع هدف، خلق ایده در سطحی بالا و این است که به گروه اجازه داده شود از منظرهای مختلف ایدهها را به چالش بکشند. بین به چالش کشیدن ایدهها و توسعه یک ایده نوعی ابهام وجود دارد. با این حال، از طریق تجربه میتوان به این درک دست یافت که چه زمانی لازم است به سراغ ایده بعدی رفت.
۵ مانعتراشها (Blockers) و شیرجهزنها (Divers) را متوقف کنید.
مانعتراشها و شیرجهزنها سریعاً میتوانند یک جلسه طوفان فکری را بهم بزنند. مانعتراش فردی است که سریعاً یک ایده را مردود اعلام میکند و به هر دلیلی آن را غیرممکن میداند. لازم است که ایدهها واقعبینانه باشند، ولی شرکتکنندگان اول باید خود را به چالش بیاندازند تا حداقل یک بازخورد ارائه دهند که یا ایده را به چالش بکشد یا از آن حمایت کند، قبل از این که آن را کلاً رد کنند.
یک شیرجهزن دقیقاً نقطه مقابل یک مانعتراش است. این فرد پا را فراتر از به چالش کشیدن یک ایده میگذارد و سعی میکند به شکلی بسیار گسترده ایده را بیشتر توسعه دهد. ولی در واقع هدف یک جلسه طوفان فکری این نیست. بهترین کار این است که اجازه داده شود جلسه ادامه پیدا کند، مگر این که ایده چیزی باشد که همه موافق باشند راهکار آن بوده، آماده توسعه دادن است.
۶ برنامهای برای گامهای بعدی تعیین کنید.
راحتترین شیوه برای بیهوده کردن یک جلسه طوفان فکری کارا این است که بدون این که برنامهای برای دنبال کردن یک یا چند مورد از ایدهها داشته باشید، آن را پایان دهید. اگر زمان ندارید تا برای قدم بعدی توسعه ایدههای خود برنامهای را مشخص کنید، پس احتمالاً نباید از اول طوفان فکری را انجام میدادید.
جلسات طوفان فکری این فرصت را برای شما فراهم میکنند که بزرگ فکر کنید و با هم مشارکت داشته باشید، ولی دنبال کردن این چند رهنمود در این فرآیند حیاتی هستند.